وقتي كودكي دوران شادي نيست
افسردگي معضل جامعه مدرن است كه پير و جوان نميشناسد. هر فردي در هر جايگاه اجتماعي ميتواند به اين بيماري مبتلا شود. افسردگي به دلايل مختلف به سراغ كودكان ميآيد كه ميتوان اين دلايل را به انواع مختلف همچون عوامل ژنتيك يا عوامل محيطي تقسيمبندي كرد.
به طور متداول در جامعه بيماري افسردگي را با نشانههايي همچون گريههاي مداوم، نااميدي، لذت نبردن از فعاليتهاي روزانه، بيحوصلگي و كمانرژي شدن، منزوي شدن، عدم حضور در جمع، ناتوانی در برقراري ارتباط و دوستيابي ميشناسند. در ضمن بايد توجه داشت كه برخي علائم افسردگي در كودكان به راحتي قابل تشخيص نيست و بايد آنها را با دقت در اعمال و گفتار كودك و هنگام گفتوگو با او فهميد، مثل اعتماد به نفس پايين توام با احساس تقصیر به طوري كه دائم به دليل كارهايي كه انجام ميدهد، عذرخواهي كند يا خودش را مقصر بداند.
نكته مهم در افسردگي كودكان اين است كه چون ما افسردگي را در دوران شاد كودكي بعيد ميدانيم، گاهي به علائم و نشانههاي آن دقت كافي نداريم و آن نشانهها را به گونهاي اشتباه تعبير ميكنيم. براي مثال كمحرفي و منزوي بودن كودكان در جمع را ميتوان نشانه خجالتي بودن آنها دانست يا پرخاشگري و تحريكپذيري او را به تربيت غلط مرتبط ميسازيم، در حالي كه اين نشانهها ميتوانند از وجود افسردگي در فرزند خبر دهد.
فوت مادر با فرزند چه ميكند؟
فرشاد پنج ساله است. هماكنون دو ماه از فوت مادرش ميگذرد. با وجود اينكه اين اتفاق نه تنها شدت بازي و شيطنتهاي اين كودك را كم نكرده است، بلكه بيشتر از قبل سر و صدا و شيطنت ميكند. به گفته عمهاش اين پسر بيشتر ناراحتياش را در خود ميريزد. او ميافزايد: از وقتي مادر فرشاد فوت كرده هر شب، شب ادراري دارد و حتي بياختياري مدفوع هم پيدا كرده است، اما سعي ميكند در جمع چيزي بروز ندهد. پسرك با چشماني پرفروغ به من ميخندد، چشماني كاملا درخشان و پر از شور و شوق كودكي دارد.
عدماعتماد به نفس كودك را گوشهنشين كرد
فاطمه چهار ساله به مهد كودك ميرود. به گفته مادرش از وقتي كه پدر اين كودك به ماموريت رفته است، او به نسبت قبل منزويتر شده است. مادرش ميگويد: با اينكه در منزل بسيار شيطنت ميكند و هيچ كدام از وسايل از دست او سالم نمانده است، اما در جمع ترجيح ميدهد در گوشهاي بنشيند. اين مادر كه فرزندش را پيش مشاور هم برده است، ميگويد: به نظر مشاوران اين كودك هيچ مشكلي ندارد، فقط مشكل او عدم اعتماد به نفس است. اين در حالي است كه اعتماد به نفس هم در وهله اول بايد از سوي خانواده به شخص القا شود.
پسرك كمحرف و مودب!
مهدي سه ساله كمحرف است. همه افراد دور و برش به دليل كمحرفياش هميشه او را تحسين ميكنند، اما چرا بايد يك پسر بچه در اين سن و سال آنقدر ساكت باشد. او پيش مادربزرگش زندگي ميكند. مادربزرگش از اينكه او مودب در گوشهاي مينشيند خوشحال است. به گفته مادربزرگش بد غذاست و به زور ميتوان چيزي به او خوراند. او ميگويد: از وقتي پدر و مادرش از هم طلاق گرفتهاند اين بچه از قبل هم ساكتتر شده است، به نظرم از اين وضعيت ناراحت است.
زمينههاي بروز افسردگي در بين كودكان
مهمترين دليل براي افسردگي كودكان رفتار والدين است
جلوگيري از بروز افسردگي در بين كودكان
يك مربي مهد كودك درباره چگونگي بروز افسردگي در بين كودكان ميگويد: امروزه مهمترين دليل براي افسردگي كودكان رفتار والدين است، چرا كه بچهها در سنين پايين به والدين خود وابستهاند و رفتار والدين ميتواند در روحيه آنها بسيار تاثيرگذار باشد. فرزانه ميافزايد: رفتارهايي مانند تبعيض بين فرزندان، به رخ كشيدن نكات منفي كودك و ابراز نكردن صفات مثبت او و در كل رفتارهاي نسنجيده بهطوري كه روحيه او را تضعيف كند و اعتماد به نفس او را كاهش دهد، ميتواند زمينهساز ابتلا به افسردگي در كودك باشد.
غير از رفتار والدين با كودك، رفتار والدين با او هم ميتواند در بروز افسردگي نقش داشته باشد، مانند دعواهاي زناشويي مداوم و مقصر دانستن كودك در اختلافات خانوادگي، مطرح كردن مسائل اقتصادي در حضور كودك، آگاهي كودك از بيماري والدين بهطوري كه نگران از دست دادن والدينش شود و خود را در بيماري آنها مقصر بداند و در نهايت جدايي والدين. به گفته او برخي عوامل روانشناختي نيز مانند نبود عزيزان ويژه، مرگ پدر يا مادر، از دست دادن سلامت مانند نقص عضو يا بيماريهاي مزمن و لاعلاج ميتواند كودك را افسرده كند. اين مربي ميافزايد: برخي دلايل ساده مانند تعويض مدرسه يا مهدكودك، اسبابكشي و مهاجرت كه از نظر بزرگترها ممكن است متنوع و خوشحالكننده باشد، ميتواند كودك را افسرده كند، چرا كه تغيير ناگهاني و بدون مقدمه و از دست دادن دوستان براي كودك ناراحتكننده است و اگر با او همراه نباشيد و به گفتوگو با او نپردازيد، ممكن است برايش مشكلات روحي ايجاد شود.